داستان سکسی گی تصویری
شما میتوانید داستان های خود را برای ما ارسال کنید و ما بدون ذکر نام شما و بدون کوچکترین تغییر , آنها را منتشر میکنیم تعطیلات تابستانی گی در روستا. توی شرکت تبلیغاتی به عنوان یک بازاریاب ساده شروع به کار کرده بودم، زیاد شغل عوض کرده بودم و از این شاخه به اون شاخه پریدن برام عادی شده بود،تو همه کاری سرک کشیده بودم اخر توسط یکی از دوستان پیش. وقتی خواستم بچرخم، به خاطر دو تا پتویی که روم بود و فاصله ای که میخواستم از پدرام حفظ کنم، چرخیدن راحت نبود. سایت سرراست مرجع داستان ها و کمیک های سکسی تصویری فارسی ️🔥🍓💦👻 ️آدرس چنل :
توی شرکت تبلیغاتی به عنوان یک بازاریاب ساده شروع به کار کرده بودم، زیاد شغل عوض کرده بودم و از این شاخه به اون شاخه پریدن برام عادی شده بود،تو همه کاری سرک کشیده بودم اخر توسط یکی از دوستان پیش. 8,766 likes8 talking about this. داشتم تلاش میکردم که اتفاقی، ناخودآگاه، واقعا بی قصد دستم رفت طرف پدرام و دقیقا. این داستان خاطراتی از خودم یا دوستانی است که خاطرات خود را به صورت کلی تعریف کردند و اینجا به شکل لذت بخش برای. خاطرات و لحظه های خوش و به یاد ماندنی خودتون رو برای دیگران بزارید. سایت سرراست مرجع داستان ها و کمیک های سکسی تصویری فارسی ️🔥🍓💦👻 ️آدرس چنل : تعطیلات تابستانی گی در روستا. پسرک فسقلی داستان ما در شهر زیبای تماما زنانه با سه چرخه اش پرسه میزند که بعلت سرعت غیرمجاز توسط پلیس وظیفه شناس و تیزبین شهر دستگیر میشود، پلیس به او مشکوک میشود که او جرمهای بیشتری مرتکب شده. دوست عزیز سلام ، این داستان دارای محتوای گی (همجنسگرایی) است. سایت سرراست مرجع داستان ها و کمیک های سکسی تصویری فارسی ️🔥🍓💦👻 ️آدرس چنل :