داستان سکسی کردن عمه
الهام یه دختر تقریبا تپل بود با یه هیکل پر و پاهای خوش فرم و سینه های حدودا ۷۰ که اون شب یه پیرهن مردونه از پیرهن های عمو با یه شلوار گشاد از اینا که جنس خیلی لختی (نرم) دارن پوشیده بود و موهای مشکی و بلندش رو باز کرده بود و انداخته بود روی شونه هاش و پشت. Juli 2010 · منم سعی کردم هر چی که یادگرفته بودم برای لذت بردن عمه جونم پیاده کنم. یه پیر زن به نام مادر شوهر مارو باهم جفت انداخت من يك عمه دارم كه 38 سالشه و دكتره و شوهرش هم دكتره و من خيلي دوسش دارم و تنها كسي يه كه باهاش راحتم توي فاميل و مي تونم حرفام رو بهش بزنم. جامونو عوض کردیم و اون اومد بالا کیرمو کرد تو کسش و بالا پایین میرفت.
Juli 2010 · منم سعی کردم هر چی که یادگرفته بودم برای لذت بردن عمه جونم پیاده کنم. یه پیر زن به نام مادر شوهر مارو باهم جفت انداخت عمه هم من رو خيلي دوست داره و يه جوري من رو به حساب فرزند نداشته اش مي ذاره. این داستان براساس داستان حشره ی حشری اما با محوریت دوستیهای زری زنبوری با پری پروانه تا قبل از آشنا شدن ایشان با حشری کوچولو نوشته شده؛ زمان ماجرا چندین سال پیش از دیدن حشری و شاید خیلی قبل از بدنیا آمدن پسرک هست.