داستان سکسی منو بابام
چاره ای جز اعتماد به این جذاب نداری نیلوفر خانم #part: رابطه من و افشین هنوزم پا بر جاست همیشه منو میکنه و خیلی خوشحالیم. مامانم از بابام 6 سال کوچيک تره و 39. تو حال خودم نبودم یک چشمم به بابا بود و مونا که داشتن تو اتاق من روی تختم با هم حال میکردن و یک چشمم به مسعود که داشت خودشو برا سکس با من. سلام اسم من دلارامه 19 سالمه قدم 162 و 58 کیلو وزنمه اینا مشخصاتمه ولی داستان من از همون کودکیم شروع میشه ک علاقه خیلی زیادی ب پدرم داشتم پدرم و مادرم وقتی خیلی جوان بودن ازدواج کردن.
من و بابام با هم زندگی میکنیم ، مامانم خیلی وقت پیشا تو یه حادسه رانندگی فوت کرد و منو بابامو تنها گذاشت همیشه تو فکر سکس با بابام بودم و با خوندن داستانهای سکسی نوشته شده تو. Jun 25, 2011 · حال کردن بابام با من. چاره ای جز اعتماد به این جذاب نداری نیلوفر خانم #part: اسم من ستاره است و 22سالمه. خاطره ای که می خوام تعریف کنم سکسی نیست و واقعیه پس دوستانی که دنبال صحنه های سکسی می گردن بهتره نخونن که اخرش غحش ندنً. این خاطره مال 13. هر بار شهوتش بالا میزد سراغ من میومد. سلام اسم من دلارامه 19 سالمه قدم 162 و 58 کیلو وزنمه اینا مشخصاتمه ولی داستان من از همون کودکیم شروع میشه ک علاقه خیلی زیادی ب پدرم داشتم پدرم و مادرم وقتی خیلی جوان بودن ازدواج کردن. من داشتم با دقت ساک زدن مامان برای بابا رو نگاه میکردم. 262 بابام خواست حرفی بهم بزنه که پسره گفت _ممنون میشم تنها حرف بزنیم. رابطه من و افشین هنوزم پا بر جاست همیشه منو میکنه و خیلی خوشحالیم. هر چند من دلشو ندارم که تو رو شوهر بدم ولی تو مگه نمی خوای یه روزی از دواج. بابام از آدمای تقریبا مذهبی بود و این ترس منو چند برابر می کرد ولی مامانم خوشبختانه این جوری نبود ومعمولا تو خونه خیلی راحت می گشت که همینم منو انگولک می کرد. من و مامانم جلوی بابام زانو زدیم و مامان شروع کرد به لیسیدن کیر بابام. مامانم از بابام 6 سال کوچيک تره و 39. افشین بر خلاف قولی که داده بود با یک بار راضی نشد.
حرف , حرف بابا 10. هر بار شهوتش بالا میزد سراغ من میومد. Jun 25, 2011 · حال کردن بابام با من. سلام اسم من دلارامه 19 سالمه قدم 162 و 58 کیلو وزنمه اینا مشخصاتمه ولی داستان من از همون کودکیم شروع میشه ک علاقه خیلی زیادی ب پدرم داشتم پدرم و مادرم وقتی خیلی جوان بودن ازدواج کردن.