داستان سکسی شیر
جک به موضوع شیر دادن زنان علاقه زیادی داشت و در کتابی خوانده بود که یک سینه زنان می تواند به اندازه دو فنجان شیر دهد. صبح وقتی از خواب بیدار شدم طبق معمول همیشه به آشپزخونه رفتم تا صبحانه بخورم. یا هر موقع وسط روز بهش می گفتم تشنمه، سریع پستوناشو در میاورد و بهم شیر می داد. “صبحانه آماده ست. ”. کمیکهای شهوانی که اساساً روی برهنگی و فعالیت جنسی یا به خاطر خودشان یا به عنوان یک عنصر اصلی داستان تمرکز دارند.
یا هر موقع وسط روز بهش می گفتم تشنمه، سریع پستوناشو در میاورد و بهم شیر می داد. سلام سلام هلیام خیلی مقدمه گویی نمیکنم که دوستان حال خوندنشو داشتن الان جای اینجا تو مطب داشتن ویزیت میکردن خخخ دستمو میکشید و با پاهایی که دیگه جونی واسه راه رفتن نداشتن فقط رو زمین کشیده میشدم هر از گاهی جیغ میزدم و. صبح وقتی از خواب بیدار شدم طبق معمول همیشه به آشپزخونه رفتم تا صبحانه بخورم. سلام خوبید داستانی که میخوام تعریف کنم کاملا واقعیه و بیشتر شبیه به یک فانتزی سکسیه واقعا هم یکی از فانتزیای خودمه و میخوام که یروزی بهش برسم. وقتی وارد آشپزخونه شدم، دیدم که مادرم هم اونجاست. به همین ترتیب، معمولاً مجاز به فروش به خردسالان نیستند. سلام من رها هستم 25 ساله و داستان مربوطه به 5 سال پیش اون موقع تازه بچه دار شده بودم و مستاجر بودیم خانم بزرگ صاحب خانه ما زن 45 6 ساله ثروتمند و تنهایی بود که من هنوز هم نفهمیدم چرا بهش می. ممه بزرگ شیری لزبین جوان ممه گنده milf ساک زدن پمپ شیر پستان. تا منو دید به من لبخند زد و گفت: از اون به بعد شبها قبل از خواب، وقتی بابام حواسش نبود، به بهونه شب بخیر گفتن میومد تو اتاقمو بهم شیر می داد. می خوام به گلام شیر بدم… منم که حشری…چهار دست و پا وایسادم و خانم بزرگ شروع کرد به دوشیدنم. شیردهی لزبین شیر دادن.
“صبحانه آماده ست. ”. یا هر موقع وسط روز بهش می گفتم تشنمه، سریع پستوناشو در میاورد و بهم شیر می داد.