داستان سکسی داداش
خلاصه بعد از دو هفته قرار شد عمل بشه عمل نزديك چهار ساعت طول كشيد ولي با موفقيت انجام شد بعد از چند روز كه بستري بود و زن داداش ما هم (زنش) پيشش بود قرار شد كه به خونه برگرده. داستان در مورد زنداداشم الهام هستش که قدی متوسط پوستی فوق العاده سفید و زیبا داره سایزشم نمیدونم والا به این چیزا اهمیت نمیدم معمولا بریم سر اصل داستان. خوشتون اومد نظر بدید تا ادامشو هم بنویسم. با تشکر Jul 12, 2010 · اسم من مهدیه این ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم بر می گرده به دو سال پیش اون موقع من 22 سالم بود اوج جوانی و زیباییم بود و دور وبرم پر بود از دوست دخترهای جورواجور و هر روز را با یکی از اونا. این داستان تلفیقی از واقعیت و تخیلات می باشد. بخشی از این داستان الهام گرفته شده از سرگذشت یکی از شخصیتها و بخش دیگر جهت ایجاد هارمونی و زیباتر شدن داستان و بر اساس تخیلات نویسنده نگارش شده.
زن داداش بیقرار سلام خدمت دوستان عزیز سایت میخوام چندتایی از خاطرات سکسیمو واستون بنویسم البته در نوشتن به شما دوستان عزیز نمی رسم ولی سعی میکنم. داداش من کارمند و توی یکی از شهرستانای. من و زن داداشم رویا سلام این یه داستان سکسی نیست بلکه یه ماجرای واقعی هست که اتفاقاً توش توصیف صحنه های سکسی هم نیست بنابر این اگه دوس ندارین نخونین. Aug 19, 2020 · از زن داداشم بگم اسمش معصومه است می گیم مصی دو سال از من کوچکتره در زیبایی هر چه بگم کم گفتم از زمان اومدن به خونه ما که با هم تو یک خونه بزرگ دو طبقه زندگی می کنیم علاقه شدیدی به او داشتم به.