داستان سکسی خیانت همسر
یار زیبا یا یاور زیبا؟ (واقعی) موقعی که تازه جوان شدم و خیال ازدواج به سرم زد مادرم اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد. حالا دیگه فقط این داستان ها به من هیجان و لذت میداد و با این. تو كوپه كه من و همسرم بودیم چهار نفره بود به غیر از ما یه پسر افغانی حدود. دیگه داشتم ناامید میشدم از همه چی چون هیچکس نبود که کمکم کنه هرچی فریاد میزدم کسی نبود به آسمون خیره شدم و با صدای بلند گفتم خدایا این چیه من کجام چرا این بلاها داره سر من میاد مگه دارم تقاص. دنبال داستان های “ممنوعه” و “تابوشکن” مثل رابطه با خواهر، داستان های “بی غیرتی” ، خیانت زن به شوهر ، سکس ضربدری و موازی بودم.
یار زیبا یا یاور زیبا؟ (واقعی) موقعی که تازه جوان شدم و خیال ازدواج به سرم زد مادرم اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد.