داستان سکسی با دوست زنم
سکس با خاطره دوست زنم: سکس با زنم و دوستش. سکس با معصومه زن دوستم به طور باورنکردنی. سکس با زن دوست صمیمیم. من شهرام 28 ساله و زنم 24 ساله هستیم من و زنم دو ساله که ازدواج کردیم و بچه نداریم بریم سر اصله مطلب زنم کمی تپل است وسینه گنده وباسن بزرگی دارد و خودم هم کمی لاغر اندام هستم ما.
انقدر با تنش ور رفتم و کسش رو مالوندم تا از حال رفت. کردن زنم توسط دوستم. سکس با زنم و دوستش. من شهرام 28 ساله و زنم 24 ساله هستیم من و زنم دو ساله که ازدواج کردیم و بچه نداریم بریم سر اصله مطلب زنم کمی تپل است وسینه گنده وباسن بزرگی دارد و خودم هم کمی لاغر اندام هستم ما. بعد از مهاجرتم به المان و جنگ و دعواهای من و‌شوهرم،قرار شد تا زمان طلاق جدا زندگی کنیم‌و من همچنان توی شرکتی که پنج ساله توش کار کردم و‌الانم اونجام حتی،مشغول بودم. رابطم با شوهر اشغال خیانت. بعدش کیرمو دادم دستش. گذاشت رو کسش (آخه پرده داره) و می مالید. بهش گفتم مرجان بزار به آرزوم برسم. گفت چی؟ گفتم بگو عاشقتم سعید! 99. 0 % 1. 0 % 1,519 votes. سکس با معصومه زن دوستم به طور باورنکردنی. اونم کیرمو درآورده بود و می مالید. روش نمی شد حرف بزنه. سلام به همه بجه های انجمن کیر تو کس این خاطره که میخوام براتون بگم بر میگرده به3 سال پیش وقتی که من از مهسا (دوست صمیمی خانومم) اصلا خوشم نمیومدنمیدونم چرا اما شاید به خاطر اینکه خیلی به زنم. داستان های سکسی به ترتیب انتشار نام داستان. یهو دیدم زنم از رو سر دوستم بلند شد و گفت بسه بیا جرم بده و خوابید و پاهاش را برد بالاو دوستم با کیرخیسش آمد طرفش و گفت التماسم کن بگو که کیر سعید را نمی خوای بگو اون کسش نمیتونه کس به این نازی را. سکس با خاطره دوست زنم: همیشه داستانهای سکسی رو میخوندم و فکر میکردم که ایا واقعیت داره یا نه اصلا ممکنه. خلاصه یه روز یکی از دوستام زنگ زد گفت هر موقع اومدی اصفهان یه سری بهمون بزن البته ما سالی. کردن کون دوست لزبین زنم:
من شهرام 28 ساله و زنم 24 ساله هستیم من و زنم دو ساله که ازدواج کردیم و بچه نداریم بریم سر اصله مطلب زنم کمی تپل است وسینه گنده وباسن بزرگی دارد و خودم هم کمی لاغر اندام هستم ما. Edit tags and models + 1,397,8571m. کردن زنم توسط دوستم. همیشه داستانهای سکسی رو میخوندم و فکر میکردم که ایا واقعیت داره یا نه اصلا ممکنه. خلاصه یه روز یکی از دوستام زنگ زد گفت هر موقع اومدی اصفهان یه سری بهمون بزن البته ما سالی. یهو دیدم زنم از رو سر دوستم بلند شد و گفت بسه بیا جرم بده و خوابید و پاهاش را برد بالاو دوستم با کیرخیسش آمد طرفش و گفت التماسم کن بگو که کیر سعید را نمی خوای بگو اون کسش نمیتونه کس به این نازی را.
