داستان سکسی ارزو
سلام من آرزو هستم ۴۵ ساله زنی هستم قد۱۶۷ و وزن ۵۹ وتقریبا سفید لاغر صورت بیضی شکل ، در کل خیلی خوشگل نیستم سینه ها ۶۵ کو. سکس خونوادگی آرزو 5 بعداز خوردن غذا در حالیکه روی مبل ولو شده بودم بابا گفت بریم ظرفها رو بشوریم؟؟ گفتم بابا اصلا حال ندارم ظرفها رو بشورم بزار برای شب. گفت. سکس خونوادگی آرزو 6 اون لباس خوابی که دوبنده بود و تا وسط رونم بلندیش بود رو پوشیدم رفتم روتخت و توی فکر کارایی که با بابام کرده بودیم بودم؟؟؟؟؟ بعد از یکربع گفتم برم آب بخورم. دیدم بابام هنوز. Nov 2, 2020 · داستان سکسی من ارزو من محمد هستم ۲۲سالمه داستانی میخوام تعریف کنم مال دوسال پیشه. تو نمیای که بابا گفت نه خسته ام تو برو و مامان رفت بعد بابا گفت آرزو تو خسته نیستی؟؟؟ منم گفتم نه. گفت امروز شنا یاد گرفتی؟؟؟ گفتم آره. گفت شنای قورباغه میخوای یادت بدم منم گفتم.
Sep 14, 2024 · خیلی داستان جذاب و سکسی بود ، کاش خانوم منم دوست پسر داشت و بهم میگفت که داره میره باهاش سکس کنه نهارخوردیمو تا عصر تو ویلا بودیم و باباهم هی دو رو ورم میومد و باهام شوخی میکرد. عصر بابا و مامان باهم رفتن شنا ولی من نرفتم. یه ساعت بعدهم اومدن و بعد شام مامانم گفت من معدم سنگین شده میرم قدم. کیرم تو کوس و کونت با این داستان کونیت که مثلا اومدی یه خانواده مقدس سکسی !! تو نمیای که بابا گفت نه خسته ام تو برو و مامان رفت بعد بابا گفت آرزو تو خسته نیستی؟؟؟ منم گفتم نه. گفت امروز شنا یاد گرفتی؟؟؟ گفتم آره. گفت شنای قورباغه میخوای یادت بدم منم گفتم. Nov 2, 2020 · داستان سکسی من ارزو من محمد هستم ۲۲سالمه داستانی میخوام تعریف کنم مال دوسال پیشه.